ازدواج

پیمان شکنی زناشویی چیست و حدود آن کجاست؟


خیانت، همیشه بوده، هست و خواهد بود. از تولد پیمان میان آدمها، پیمان شکنی هم متولد شد، و بیم از آن نیز.

پیمان شکنی زناشویی چیست و حدود آن کجاست؟ برای هر زوجی می تواند متفاوت باشد. در غرب، زوج هایی هستند که توافق می کنند حتی در رابطه جنسی هم انحصاری نداشته باشند و رابطه رمانتیک را خیانت تلقی می کنند. در شرق ما، هستند زوج هایی که تا پای خلوت و تجربه جنسی وسط نباشد، خیانت را جدی نمی گیرند.

آنچه یک زوج، بهتر است در ابتدای رابطه درباره آن شفاف گفتگو کنند، تعریف خیانت از دیدگاه هرکدام شان است. با توافق در مورد این تعریف، حدود تعهد دوطرفه و تکلیف رابطه، روشن می شود.

دخالت در زندگی زناشویی دیگران

 

این یادداشت، پاسخ من به پرسش زیر است، و بعد هم یک نتیجه گیری عمومی که شاید به کار امروز ما بیاید:

«لطفا راهنمايي كنيد. خواهرم سه تا بچه دارد و هميشه با همسرش مشكل تفاهم و زناشويي داشتند (خواهرم مايل به سكس نيست زياد). متوجه شدم كه همسرش به او خيانت مي كند. به نظرتان اين قضيه را به خواهرم بگویم؟ به نظر من خواهرم اينقدر قوي نيست كه بتواند طلاق بگيرد. استقلال مالي دارد ولي به خاطر بچه ها احتمالا نتواند جدا شود.»

 

قبول دارید که فرهنگ ما، فرهنگ سرک کشیدن در زندگی دیگران است؟

 

عده ای اسمش را می گذارند «امر به معروف و نهی ازمنکر»؛ عده ای می گویند «خیرخواهی»؛ حکومت هم اسمش را می گذارد «ارشاد» و «امنیت اخلاقی» و وظیفه خودش می داند در ماشین مردم هم بپا بگذارد تا نکند حجاب از سر زنی کنار برود، یا با ژانگولربازی از دیوار برج ها بالا می روند و دیش ماهواره جمع می کنند.

 

با ازدواج بد، طلاق خوب نداریم


ازدواج تصمیمی است به غایت دشوار. به عنوان یک زوج درمانگر، که می دانم گاهی طلاق درمان است می گویم: اگر خوب ازدواج نکنید، طلاق تان هم خوب نخواهد بود.

چاره ای نیست. هنگام تصمیم برای ازدواج، چشم هایتان را باز کنید. اگر با چشم بسته، با چشم عاشق، با چشم ظاهربین، در قامت یک قمارباز ازدواج کردید، گمان نکنید هروقت خواستید می توانید راحت خلاص شوید.

این را فقط درباره زنان نمی گویم که قانون ازدواج کارشان را سخت کرده. باورم این است که قانون، مسأله نیست. با وجود همه محدودیت های قانونی، از یک مرد سالم، یک مرد بی عقده، یک مرد بی مساله، می شود آسان جدا شد.

سه اشتباه در نامزدبازی

در فرهنگ ما، وقتی کسی می گوید فلانی «نامزد» من است، آقا یا خانم فلانی می تواند هر وضعیتی داشته باشد: ممکن است عقد کرده باشند؛ ممکن است نشان کرده باشند؛ ممکن است آقا فقط خواستگاری رفته باشد؛ ممکن است اصلا خواستگاری هم نرفته باشد و فقط بین خودشان قول و قرار گذاشته باشند؛ و حتی ممکن است دوست دختر و پسر باشند بدون هیچ برنامه ای برای ازدواج. اما همه اینها را می گوییم «نامزد».