سایر

نقش های جنسیتی در دنیای سنتی

سحر قریشی شبیه کیست؟

سحر قریشی یک زن کاملا سنتی است. سنتی بودن به لباس و حجاب نیست. به شغل نیست. به میزان راحت بودن یک آدم در معاشرت با جنس مخالف نیست. به سبک زندگی هم نیست. البته که تفکر سنتی یا مدرن بر همه اینها می تواند تاثیر بگذارد یا نگذارد. اما سازه های دنیای سنتی بسیار ریشه دارتر از اینهاست در ذهن آدمیزاد.

 

دنیای سنتی، نظامی از ارزش های اجتماعی است که نقش های جنسیتی بخشی از آن است. نظامی که از ده هزار سال قبل، از پس انقلاب کشاورزی شکل گرفت و تا ظهور مدرنیته، یکه تاز و بی همسان، قوانین اش را در تار و پود بشر تنید. و ما آدمیزادها، لوح ناهشیاری داریم که الگوی زندگی آبا و اجدادی مان در آن نقش بسته؛ الگوی دنیای سنتی.

 

اندازه طول آلت ایرانیان و یهودیان

نارواگویی

خیلی وقت است کلیپی از دکتر روازاده پخش شده درباره اندازه طول آلت ایرانیان و یهودیان. دوستان خشمگین یا متاسف یا خندان، چند بار آن را برایم فرستادند و خیال می کردم دلیل «ویروسی» شدن اش، مضحک بودن اش است؛ تا اینکه تصادفا دیدم در گروه انجمن علمی-صنفی یکی از شاخه های پیراپزشکی، که قاعدتا افراد تحصیلکرده در آن حضور دارند، این کلیپ منتشر شده و شگفتا که جو غالب گروه این بود: عجب! راست می گوید! نمی دانستیم!

 

برای کسانی که ممکن است کلیپ را ندیده باشند توضیح می دهم که دکتر روازاده در یکی از همان سخنرانی های کذایی خود، ادعا کرده وزارت بهداشت باید تلقیح واکسن کزاز به کودکان را متوقف کند چون این واکسن باعث ناباروری می شود. بعد هم پیش بینی کرده اگر این وضع ادامه پیدا کند، چند سال آینده طول آلت پسران ایرانی به یک بند انگشت می رسد. طول آلت پسران یهودی در بدو تولد ۸ سانتی متر است و وامصیبتا بر ما...

 

همسرم می خواهد به جای من هم تصمیم بگیرد!

چرا او حق دارد و من ندارم؟

پرسش: ۲۷ ساله، دختر اول خانواده و کاملا مستقل بودم و هستم. مسئولیت پذیر و حرف گوش کن و زودرنج. به یاد ندارم کسی با من مخالفت کرده باشه. همه جا من رو قبول دارند. آدمی هستم که حرف بیجا نمیزنم. حواسم به اطرافیانم هست. پز نمیدم (چیزهای گران قیمت نمیخرم چون وقتی نگاه حسرت کسی رو میبینم آتیش میگیرم) و محتاط هستم.

 

۴ ماهه که ازدواج کردم. شوهرم در عراق کار میکنه. حدود ۲۵–۲۰ روز آنجاست و ۱۰ روز ایران. یک ساله عقد بودیم. خدا رو شکر مشکلی هم با همسرم ندارم. ولی من دوستانی از دانشگاه و دورانهای دیگه داشتم که فکر میکردم صمیمی هستم. بعد از ازدواجم هیچکدام به من تبریک نگفتند. حتی در فیس بوک هم که وقایع رو اعلام میکند هیچ کس برایم پیغام تبریک نداد! تا اینکه خودم به طعنه در فیس بوکم نوشتم: مرسی از همه دوستانی که ازدواجم روتبریک گفتن! و بعد تعدادی آمدند و از این تبریکهای به دل ننشین دادند. از اون موقع همسرم هم گفت این دوستات هیچی نیستند. البته دوستان خودش هم به عروسیمون نیامدند! من اظهار نظری نکردم!

 

همسرم می خواهد به جای من هم تصمیم بگیرد!

پرسش: 27 ساله و متولد بهمن ماهم. دختر اول خانواده و کاملا مستقل بودم. کارمند بیمه بودم و هستم. مسئولیت پذیر و حرف گوش کن و زودرنج. به یاد ندارم کسی با من مخالفت کرده باشه. همه جا من رو قبول دارند. آدمی هستم که حرف بیجا نمیزنم. حواسم به اطرافیانم هست. پز نمیدم (چیزهای گران قیمت نمیخرم چون وقتی نگاه حسرت کسی رو میبینم آتیش میگیرم) و محتاط هستم. 4 ماهه که ازدواج کردم. شوهرم در عراق کار میکنه. حدود 20- 25 روز آنجاست و 10 روز ایران.

 

یک ساله عقد بودیم. خدا رو شکر مشکلی هم با همسرم ندارم. ولی من دوستانی از دانشگاه و دورانهای دیگه داشتم که فکر میکردم صمیمی هستم. بعد از ازدواجم هیچکدام به من تبریک نگفتند. حتی در فیس بوک هم که وقایع رو اعلام میکند هیچ کس برایم پیغام تبریک نداد! تا اینکه خودم به طعنه در فیس بوکم نوشتم: مرسی از همه دوستانی که ازدواجم روتبریک گفتن! و بعد تعدادی آمدند و از این تبریکهای به دل ننشین دادند.