آیا هنوز می شود به ازدواج فکر کرد؟

پرسش: آیا برای ترس مردان از مسئولیت‌های بعد ازدواج که باعث می شود دائم ازدواج را با بهانه‌های ناخودآگاه به تاخیر بیندازند، می شود کاری کرد؟ و در شرایط امروز اقتصاد ایران باز هم می شود به ازدواج فکر کرد؟!

پاسخ: 

به درستی اشاره کرده اید که ترس، اجتناب می آورد. قبل از اینکه درباره ریشه های ترس مردان از ازدواج صحبت کنیم اما، آن روی سکه را هم ببینیم. ترس شما به عنوان یک زن، از ازدواج نکردن چیست؟ آن ترس از کجا می آید؟

ازدواج کردن، یک انتخاب است؛ ازدواج نکردن هم، یک انتخاب. هرکدام امکانات و محدودیت های خودش را دارد. چه می شود که ما می ترسیم از انتخاب کردن؟

ریشه های این ترس، برای هریک از ما ممکن است متفاوت باشد. بخش ناهشیارتر آن به تجربه های کودک ما باز می گردد، بخش هشیارتر به تجربه های اخیر خودمان و آنچه دریافت کرده ایم از تجربه های دیگران.

آدم عاقل البته با «بالغ» تصمیم می گیرد نه با «کودک» یا «والد». کودک پر از ترس است و والد پر از باید و نباید. هیچ کدام هم منطق ندارند. بالغ اما با منطق و محاسبه سود و زیان تصمیم می گیرد.

کسی که مغلوب ترس های ناهشیارش می شود و تصمیم نمی گیرد، تفاوت چندانی ندارد با کسی که به خاطر باید و نبایدهای والد (جامعه، فرهنگ، خانواده، اطرافیان و...) تصمیم می گیرد. آن ازدواج نکردن، با این ازدواج کردن، هر دو مثل هم اند.

خیلی دختر خانم ها، اگر مردی پیدا شود و بگوید من شیدای تو ام و می خواهم با تو‌ ازدواج کنم، انگار دنیا را بهشان داده اند. عده ای دیگر چنین نیستند و عاقلانه نگاه می کنند، اما از درون، احساس ناکامی دارند و افسردگی می کنند و حسرت می خورند که چرا دور و زمانه این گونه شده. اینها هم، دو روی یک سکه اند.

ازدواج یک انتخاب است. معلوم است که وقتی شرایط اقتصادی بد می شود، محاسبات مردان به هم می ریزد و تصمیمی مثل ازدواج برایشان پرریسک تر می شود. جالب است آنها که ظاهرا غصه فروپاشی نظام خانواده در ایران را می خورند، همان ها هستند که زمینه ساز فروپاشی اقتصاد ما را هم فراهم کرده اند. نمی شود برای آدمها همه چیز را نسخه کرد: ازدواج کنید و هرچه بیشتر بچه بیاورید و با یارانه نقدی زندگی کنید!

ازدواج، این روزها، تصمیمی است دشوارتر ازهر زمان دیگر، البته برای کسی که هشیار است. ازقضا، ناهشیاران خیلی راحت ازدواج می کنند و ممکن است خیلی راحت، روزی هشیار و نادم شوند.

شک نیست که تغییر نظام باورها، دشوار و دردناک است. اما برای زندگی کردن، چاره ای نیست. اگر با کسی در رابطه هستید و رویایتان ازدواج است، اما محاسبات او به این نقطه نرسیده، انتخاب با شماست: پذیرش رابطه با پذیرش خطر مجرد ماندن تا پایان عمر، یا کنار گذاشتن رابطه با ایجاد امکان برای ازدواج. هرکدام هم رنج های خودش را دارد. این شما هستید که راه را انتخاب می کنید. نخواهید که راه، شما را انتخاب کند.

 

این پرسش و پاسخ ها را هم نگاه کنید:

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید